این نوشتار بازخوردی است برنقد فیلم "قیصر" توسط هوتن شیرازی، کارگردان، پس از پخش این فیلم که به همت کانون فیلم انجمن پرسیس در روز بیست و دوم می (دیروز) در ساختمان نیمبلهی دانشگاه کی تی اچ برگزار شد:
نقد آقای شیرازی بر فیلم "قیصر" در مجموع هوشمندانه، چندبعدی (فرم، محتوا، خاستگاه) و چالش برانگیز بود. توصیف دقیق روند پیدایش و بسط ایده ی اولیه فیلم، نقش عوامل مختلف ، محدودیتها و مشکلات حین تولید و نمایش فیلم و ضعف های منطقی و روایی فیلمنامه و ایرادهای ساختاری (از جمله عدم دقت در آرایش صحنه مطابق با سنتها و عرف جامعهی آن روز در بعضی سکانسها) نکات فراموششده ای در مورد "قیصر" بود که به خوبی تشریح شد.
بحث غلبهی فضای دوقطبی بر روایت (خوبمنها و بدمنها) هم نکته ای جالب توجه بود؛ خصوصا با درنظر داشتن اینکه "خوبها" ی داستان در عالم واقع – به رغم این که مظلوم واقع شده بودند - ، لزوما "خوب" های اجتماع نبودند و با حذف روند جانبدارانهی داستان، تفاوت ماهیتی چندانی با سه شخصیت منفی روایت نداشتند. در این که روایت کاملا درجهت دوقطبی کردن فضا و شخصیتهاست، با آقای شیرازی موافقم:
نامزد قیصر دختری است محجوب و سر به زیر و معشوقهی رحیم بدکارهی بدنام کاباره هاست؛ فرمان مردانه به نبرد می رود و با دست خالی و برادران "بد" داستان ناجوانمردانه از پشت او را میزنند،... بدری، خواهر رحیم، شاید به این دلیل حضوری جز یک نام نداشت که حضورش تاکیدی میشد بر نزدیکی دو خانواده و کلید حل مشکل به شکلی مسالمت آمیز و پرهیز از رفتن به سوی راه حلی رادیکال که به دنبال خودکشی دختر، پنچ قتل و یک مرگ دیگر را به بار بیاورد! و واقعا اگر این پنج قتل و یک مرگ نبود، ازاین اثرچه به جا میماند؟! البته فراموش نکنیم که داستان فیلم بر اساس پرونده ای واقعی بوده؛ اما بی تردید روند روایت در جهت دراماتیزه کردن اثر و به زیان ساختار منطقی آن و انطباق با واقعیات دستکاری شده و جزییات مهم بسیاری حذف شده اند.
با این وجود فکر میکنم انتظار این که سینمای آن روز ما همگام با سینمای فرانسه و امریکا باشد، کمی دور از انصاف است. سینما باید آموزگار و آموزنده باشد، اما میباید پیش از هرچیز توان ارتباط با مخاطب خود را کسب کند. نفس این اذعان که "جامعه ما قهرمان پرور و بتساز است" نشان میدهد که این رویکرد خود یکی از روزنههای ارتباط میان هنرمند و مخاطب در سرزمین ماست. اگر واقعیتهای روایت قیصر به تصویر کشیده میشد، اگر در فیلم نمایانده میشد که دست خالی به نیت قتل به مصاف سه دشمن رفتنِ فرمان چیزی جز حماقتی با نتیجهی مشخص نبود، اگر فرمان به سبک فیلم فارسیها یکباره در چارچوب در ظاهر نمیشد و "اتفاقی" ماجرا را نمیشنید و راه حلهای معقولی همچون درمیان گذاشتن موضوع نامه از طرف دایی با بزرگ خانوادهی دیگر و همراه کردن آنها با ضرورت مجازات متجاوز ارائه میشد، و بیشمار "اگر" های بسیار محتمل دیگر، آیا بیینده دیگر میتوانست جنایات قیصر را موجه و شرافتمندانه تلقی کند، لحظه لحظه با او همراه شود و همذاتپنداری کند؟ و خوب کیمیایی البته که نمیخواسته با نمایاندن این "اگر"های محتمل عناصر دراماتیزهی اثر را دور بریزد و دریچهای ارتباطی را ببندد. پرسش البته اینجاست که مرز بین استفاده از مفاهیم و فرهنگهای رایج برای جذب مخاطب و تبلیغ و ترویج آنها و فراموشی نقش فرهنگ ساز و آموزگار سینما کجاست و "قیصر" در کدام سوی ایستاده است؟
اما انتقاد من به صحبتهای آقای شیرازی طرح مباحث فرعی وحاشیههای فراوان و گاه نامرتبط در لابلای کلیت هدفمند گفتارش است که البته شاید با هدف جذب بیشتر مخاطب بوده است:
- بر اساس روایت خود ایشان، برخورد آقای منفردزاده ظاهرا دلایل شخصی بین این دو داشته و طرح مفصل و مشروح آن در جمعی که نه او امکان دفاع داشت و نه مخاطب دادههای کافی برای قضاوت رفتار طرف مقابل را، صحیح به نظر نمیرسید.
- پدوفیلی یک معضل اجتماعی و تاریخی جامعهی ایران است و تردیدی در این نیست، اما اینکه به چه علت کیمیایی هم به صرف اینکه شخصیتهایش لاتها و کلاه مخملیها بودند، میبایست به این مبحث اشاره میکرد، به خوبی تفهیم نشد. آیا مثلا ریشهی تجاوز در این روایت ضرورتا ً به معضل بچه بازی میرسید؟
- اشاره به روابط عشقی/جنسی شخصیتهای شهیر در یک گفتار تحلیلی متمرکز بر نقد فیلم، اصولا شایسته نیست مگر اینکه این اشارهها بخشی از مستندات گوینده در تایید یک نظریه در باب اثر (و نه صرفا در مورد مؤلف اثر) باشد که ارتباطی این اندازه مشهود بین موارد مطروحه و دیدگاه کلی ارائه شده توسط آقای شیرازی در باب قیصر وجود نداشت. آیا مای مخاطب بر اساس این جزییات میبایست نتیجه میگرفتیم که کیمیایی انسانی بیتعهد درقبال معشوقهی سابقش بود و پیراهندری اش برای یک تجاوز ژستی تهی بیش نبود؟ یا میبایست متوجه میشدیم که اثری چنین خوشنام برپایهی رابطهی بهروز وثوقی و اشرف امکان موفقیت و شکوفایی پیدا کرده؟...
نکات پایانی این نوشتار البته شاید پرسشهایی بود شخصی و هدف آن بیان ابهاماتی بود که بی تردید راوی پاسخهای خود را برای آن دارد و مانع از تاکید مجدد من بر ارزشهای مطرح شده در نقد موشکافانه آقای شیرازی نیست. سینمایی که از تحمیق تودهها فاصله بگیرد، واقعیات را با ابعاد پنهان از زوایای مختلف بنمایاند و روشنگر باشد و نه مخدر، نیاز و خواست امروز همهی ماست.
پ.ن.
پاسخ آقای هوتن شیرازی به ابهامات مطرح شده از صفحه ی فیس بوک این رویداد (http://www.facebook.com/event.php?eid=162995393763128):
سپاس از نقد نقدتان.....در زمانگاه نقد تمام پاسخهای نقد نقد را پیشاپیش دادم شاید صدای بلند گو خیلی بلند نبود یا زبان پارسی من مشمول مشکل به هر شکل امید که این دو نقیصه در نقد بعدی برطرف شود.در مورد گفتمان در خصوص آقای منفرد زاده اگر تاملمیفرمودید بنده این نوع رفتار را به سبب اعلام نمایندگی از جانب یک گروه فرهنگی هنری یعنی پرسیس ناشایست دیدم و در همان موقع هم با صدای بلند که فرا آوا باشد بر این نکته تاکید کردم که وقتی بنده به عنوان نماینده از جانب یک تشکل مستقل فرهنگی و هنری با ایشان تماس میگیرم انتظار برخوردی در حد نام و اعتبار این تشکل را دارم چه شناخته شده باشد و چه نباشد وقتی واژه هنر و فرهنگ را یدک میکشد فرد هنرمند موظف به حرمت گذاردن به این محتواست حالا شما با این مساله مشکلی ندارید من هوتن شیرازی دارم.
در مورد شخص خانوم شهرزاد و روابط خصوصی و موارد یاد شده در مطلب شما این که سر و دٔم گفتمان بنده در این خصوص زده شود و در این حد پایین بیاید خود امریست قابل نقد باری با توجه به همین موارد من در مورد شرایط امروز خانوم شهرزاد صحبت کردم و شخصیت زن در نوع نگاه قیسریسم و آنچه شما فرمودید امری متفاوت است.من اشارهای به رابطه اشرف و بهروز وثوقی در فیلم قیصر نکردم به اسنادی که در مورد حمایت فرح پهلوی از فیلم قیصر و آرامش در حضور دیگران انجام شده اشاره کردم که بنیاد در ارتباط با خانوم دیبا بر اساس اخباری که در اینترنت قابل دسترسیست در این امر دست داشته است،اما در خصوص رابطه بهروز وثوقی و دربار من به موضوع قدرت در کشورهای فاقد دموکراسی اشاره کردم که روابط بر ضوابط میچربد و اعلام کردم که بخش عمده ای از این نوع سینما ی معترض در دوران حکومت آقای پهلوی مدیون همین رابطه آقای وثوقی و دربار است این موضوع را نه فقط شخص من که خود جناب وثوقی در کتاب خاطرات خود به تفصیل نگاشته اند.
در مورد مسائل مطرح شده در مورد حاشیه سینما و این فیلم و این که من میخواستم مخاطب جلب نمایم،در سالنی که تعداد اشخاص مراجعه کننده برای نقد فیلم از تعداد انگشتان دو دست کمتر است میشود آب سر بالا،باری اگر این گونه برداشت شده اساسا پوزش میخواهم چون هیچ گونه دغدغهای در جذب مخاطب ندارم.
به هر صورت از نگاه شما سپاسگزارم و بهارین بهارینهها را برایتان آرزومندم.هوتن شیرازی
پ.ن.
پاسخ آقای هوتن شیرازی به ابهامات مطرح شده از صفحه ی فیس بوک این رویداد (http://www.facebook.com/event.php?eid=162995393763128):
سپاس از نقد نقدتان.....در زمانگاه نقد تمام پاسخهای نقد نقد را پیشاپیش دادم شاید صدای بلند گو خیلی بلند نبود یا زبان پارسی من مشمول مشکل به هر شکل امید که این دو نقیصه در نقد بعدی برطرف شود.در مورد گفتمان در خصوص آقای منفرد زاده اگر تاملمیفرمودید بنده این نوع رفتار را به سبب اعلام نمایندگی از جانب یک گروه فرهنگی هنری یعنی پرسیس ناشایست دیدم و در همان موقع هم با صدای بلند که فرا آوا باشد بر این نکته تاکید کردم که وقتی بنده به عنوان نماینده از جانب یک تشکل مستقل فرهنگی و هنری با ایشان تماس میگیرم انتظار برخوردی در حد نام و اعتبار این تشکل را دارم چه شناخته شده باشد و چه نباشد وقتی واژه هنر و فرهنگ را یدک میکشد فرد هنرمند موظف به حرمت گذاردن به این محتواست حالا شما با این مساله مشکلی ندارید من هوتن شیرازی دارم.
در مورد شخص خانوم شهرزاد و روابط خصوصی و موارد یاد شده در مطلب شما این که سر و دٔم گفتمان بنده در این خصوص زده شود و در این حد پایین بیاید خود امریست قابل نقد باری با توجه به همین موارد من در مورد شرایط امروز خانوم شهرزاد صحبت کردم و شخصیت زن در نوع نگاه قیسریسم و آنچه شما فرمودید امری متفاوت است.من اشارهای به رابطه اشرف و بهروز وثوقی در فیلم قیصر نکردم به اسنادی که در مورد حمایت فرح پهلوی از فیلم قیصر و آرامش در حضور دیگران انجام شده اشاره کردم که بنیاد در ارتباط با خانوم دیبا بر اساس اخباری که در اینترنت قابل دسترسیست در این امر دست داشته است،اما در خصوص رابطه بهروز وثوقی و دربار من به موضوع قدرت در کشورهای فاقد دموکراسی اشاره کردم که روابط بر ضوابط میچربد و اعلام کردم که بخش عمده ای از این نوع سینما ی معترض در دوران حکومت آقای پهلوی مدیون همین رابطه آقای وثوقی و دربار است این موضوع را نه فقط شخص من که خود جناب وثوقی در کتاب خاطرات خود به تفصیل نگاشته اند.
در مورد مسائل مطرح شده در مورد حاشیه سینما و این فیلم و این که من میخواستم مخاطب جلب نمایم،در سالنی که تعداد اشخاص مراجعه کننده برای نقد فیلم از تعداد انگشتان دو دست کمتر است میشود آب سر بالا،باری اگر این گونه برداشت شده اساسا پوزش میخواهم چون هیچ گونه دغدغهای در جذب مخاطب ندارم.
به هر صورت از نگاه شما سپاسگزارم و بهارین بهارینهها را برایتان آرزومندم.هوتن شیرازی