از این که حاشیهها خود داستانی بود که بگذریم، "تهران من، حراج" فیلم ضعیفی بود: مجموعه ای از کلیشههای بسیار شنیده بی حرفی جدید و بی نگاهی ژرف یا راهگشا؛ درگیر در سطح و بیتفاوت به دردهای واقعی اجتماع. برای مقایسه، "پرسپولیس" مرجان ساتراپی اگرهم راوی زندگی قشر خاصی از جامعه بود، ظرایف بسیاری از روابط اجتماعی، تعامل فرهنگها، رویکردهای اجتماعی و تاریخی و مختصات فرهنگی ایرانیان را در قالبی شاعرانه به تصویر کشیده بود و روایتی بود چندلایه و مغزدار.
من که از اواسط زمان فیلم منتظر پایانش بودم، ولی همچنان سیر یکنواخت وقایع کنار هم ردیف میشد و قطعات نامجو یکی پس از دیگری چسبانده میشد به پسزمینهی اتفاقات بیفراز و فرود.