« من همان شیلی کهنه ی پیر را دوست دارم:
تند و تیز، اما، خوشمزه »
«فریدا» را دوباره دیدم: داستان فیل و کبوتر، زندگی، رنج، عشق و خیلی دیگر واژه هایی که شاید تنها چنین با معجون رنگ و رقص و موسیقی به تمامی بیان شوند؛ داستان آزاد و انقلابی زیستن و پذیرفتن رنج سقوط خُرد و درشت آوار این آزادی بر لحظه های عمری که – به هرحال- بی درد و غم سپری نمی شود.
«دوست دارم روزهای تیره با خاکستری رنگ آمیزی شود و با رویای تو ناپدید گردد.»
No comments:
Post a Comment