«شریانها» فضاهایی شهری هستند که مبنای پیدایش آنها فرآیند «عبور» از بافت شهری است و رسیدن از مبداء به مقصد. آن چه شکل، ابعاد و حال و هوای این معابر را تعریف و تبیین میکند، کیفیت و کمیت این «عبور» است و «گذار» به گونه ای که این سفر ِ شهری آمیزهی دلپذیری از دید و منظر، آواها، بوها و تعاملات اجتماعی و درجای خود تجربهی فضایی ارزشمندی نیز باشد.
«گذر»، « کوی » و « کوچه » در این بین معابری هستند که بلافاصله انسان و عبور انسان را متبادر میکنند و پای در سنت ِ سیر ِ پیاده دارند؛ «خیابان» اما مفهومی است جدیدتر و مقیاسی فرا انسانیتر دارد. خیابان امروزی پیش از هرچیز قلمرو وسایل نقلیه است. هرچند که اینها نیز به نوبهی خود همچنان همان «انسان» دیروز را از مبداء به مقصد میرسانند. در هرحال، این تغییر مشهود را نمیتوان از نظر دور داشت که گذرهای دیروز بر اساس ابعاد انسان و آهنگ سیر و توان جسمی او شکل گرفته بودند؛ حال آنکه ابعاد، بافت و جنسیت کفسازی، نوع و اندازه و فواصل روشناییهای خیابان را اتومبیل و قابلیتها و محدودیتهای آن تعیین میکند و عرصههای حضور انسان ِ پیاده به حواشی پیرامونی رانده و محدود شده است.
آنچه گفتهشد، بیانی نوستالژیک در مذمت فن آوری و در رثای سنت و انسان ِ سنتی و شیوههای سنتی ِ زندگی ِ انسان ِ سنتی نبود. مقایسه ای عمومی بود میان دیروز و امروز و تاملی بود درجهت فهم بنیادین مفهوم امروزین خیابان. دویچه وله چندی پیش گزارش مستندی داشت از یکی از شهرهای صنعتی کوچک آلمان - که نامش را الان به یاد ندارم. خلاصهی کلام این بود که هویت امروز ِ آن شهر بر اساس تاریخچهی تولید اتومبیل در آن شکل گرفته بود. نمادهای آن شهر مدلهای قدیمی اتومبیل بودند؛ کافههای آن معبد دوستداران تاریخ صنعت اتومبیل بود و از این دست. غرض اینکه امروزه صنایع - و ازجمله صنعت اتومبیل سازی - با فرهنگ و هویت انسان درآمیخته و بخشی جدایی ناپذیر از آن شده است. بر این اساس، تعاریف امروزی - و از جمله تعاریف مفاهیم فضاهای شهری و معماری - نیز میباید با درنظر داشتن پدیدههای فنآوری که حضورشان در زندگی انسان تثبیت شده صورت پذیرد.
با چنین رویکردی میتوان خیابان را یکی از گونههای فضاهای زیستی شهرنشینان دانست که جایی است برای عبور قانونمند آدمیان سواره، پیاده در آن واحد و در بستر آن، در کنار فرآیند مشخص و معین «عبور»، تعاملات اجتماعی دیگری همچون دیدار، آشنایی، مصاحبت، خرید، تجمع، اطلاعرسانی و حتی تفریح و گذران اوغات فراغت نیز صورت میپذیرد. شکل و ابعاد و نوع و میزان حضور گونههای گیاهی و کیفیت ِ فصل مشترکهای تردد سواره و پیاده در خیابان باید به گونهای طراحی شود که علاوه بر فرآیند عبور، دیگر تعاملات یادشده را نیز تسهیل و ترغیب کند.
این نکته را باید اضافه کنم که رویکرد من به مفهوم «خیابان» در این نوشتار بر مبنای حال و هوای این فضای مجازی و ماهیت ویلاگنویسی بود؛ چه بسا که مثلا ً نگارش یک مقاله در این باب بدون اشاره به تعاریف بزرگان طراحی شهری معنا و مفهومی نداشت. همچون گذشته، نقطهی شروع این مبحث سلسه ضیافتهای معمارانه بود و این بار به میزبانی مرتضا میرغلامی در ایرانشهر.
«گذر»، « کوی » و « کوچه » در این بین معابری هستند که بلافاصله انسان و عبور انسان را متبادر میکنند و پای در سنت ِ سیر ِ پیاده دارند؛ «خیابان» اما مفهومی است جدیدتر و مقیاسی فرا انسانیتر دارد. خیابان امروزی پیش از هرچیز قلمرو وسایل نقلیه است. هرچند که اینها نیز به نوبهی خود همچنان همان «انسان» دیروز را از مبداء به مقصد میرسانند. در هرحال، این تغییر مشهود را نمیتوان از نظر دور داشت که گذرهای دیروز بر اساس ابعاد انسان و آهنگ سیر و توان جسمی او شکل گرفته بودند؛ حال آنکه ابعاد، بافت و جنسیت کفسازی، نوع و اندازه و فواصل روشناییهای خیابان را اتومبیل و قابلیتها و محدودیتهای آن تعیین میکند و عرصههای حضور انسان ِ پیاده به حواشی پیرامونی رانده و محدود شده است.
آنچه گفتهشد، بیانی نوستالژیک در مذمت فن آوری و در رثای سنت و انسان ِ سنتی و شیوههای سنتی ِ زندگی ِ انسان ِ سنتی نبود. مقایسه ای عمومی بود میان دیروز و امروز و تاملی بود درجهت فهم بنیادین مفهوم امروزین خیابان. دویچه وله چندی پیش گزارش مستندی داشت از یکی از شهرهای صنعتی کوچک آلمان - که نامش را الان به یاد ندارم. خلاصهی کلام این بود که هویت امروز ِ آن شهر بر اساس تاریخچهی تولید اتومبیل در آن شکل گرفته بود. نمادهای آن شهر مدلهای قدیمی اتومبیل بودند؛ کافههای آن معبد دوستداران تاریخ صنعت اتومبیل بود و از این دست. غرض اینکه امروزه صنایع - و ازجمله صنعت اتومبیل سازی - با فرهنگ و هویت انسان درآمیخته و بخشی جدایی ناپذیر از آن شده است. بر این اساس، تعاریف امروزی - و از جمله تعاریف مفاهیم فضاهای شهری و معماری - نیز میباید با درنظر داشتن پدیدههای فنآوری که حضورشان در زندگی انسان تثبیت شده صورت پذیرد.
با چنین رویکردی میتوان خیابان را یکی از گونههای فضاهای زیستی شهرنشینان دانست که جایی است برای عبور قانونمند آدمیان سواره، پیاده در آن واحد و در بستر آن، در کنار فرآیند مشخص و معین «عبور»، تعاملات اجتماعی دیگری همچون دیدار، آشنایی، مصاحبت، خرید، تجمع، اطلاعرسانی و حتی تفریح و گذران اوغات فراغت نیز صورت میپذیرد. شکل و ابعاد و نوع و میزان حضور گونههای گیاهی و کیفیت ِ فصل مشترکهای تردد سواره و پیاده در خیابان باید به گونهای طراحی شود که علاوه بر فرآیند عبور، دیگر تعاملات یادشده را نیز تسهیل و ترغیب کند.
این نکته را باید اضافه کنم که رویکرد من به مفهوم «خیابان» در این نوشتار بر مبنای حال و هوای این فضای مجازی و ماهیت ویلاگنویسی بود؛ چه بسا که مثلا ً نگارش یک مقاله در این باب بدون اشاره به تعاریف بزرگان طراحی شهری معنا و مفهومی نداشت. همچون گذشته، نقطهی شروع این مبحث سلسه ضیافتهای معمارانه بود و این بار به میزبانی مرتضا میرغلامی در ایرانشهر.
No comments:
Post a Comment