شکستن تصویر ایده آل گذشته و عشق افسانهای و فاش شدنِ خیانتِ همسر، ژولی را به زمان حال و به زندگی باز میگرداند. دیدن عکسهای همسرِ مرحوم و معشوقهاش برای ژولی آسان نیست، اما شفابخش است. گذشتهی از دسترفته جلوهی خود را از دست میدهد و آینده، موسیقی و عشق، پررنگ و خواستنی میشود. بیتفاوتیِ ژولی به جهان اطراف هم البته یکسره و ناگهانی از بین نمیرود، بلکه معنایی دیگر پیدا میکند و تبدیل به بخشایش و گذشت در قبال معشوقهی همسرش میشود و او را به زندگیِ پیش رو پیوند میدهد. این پیوندِ مجدد با دنیای خارج هم بهنوبهی خود پیشتر با مقدماتی شروع میشود: ژولی که به آپارتمان جدیدی نقل مکان کرده تا همهی پیوندهای پیشین را با اطرافیان قطع کند، ناخواسته وارد رابطهای دوستانه با زن جوان طبقهی پایین میشود، به او کمک میکند و از او کمک میخواهد. ژولی بهرغم خواست خود و تلاش بسیارش نمیتواند از دنیا فاصله بگیرد؛ نیروی زندگی او را از تنهایی و خاطراتش جدا میکند و به آغوش زندگی بازمیگرداند.
No comments:
Post a Comment