گهگاه محتاج کلیشهای ترین کلیشهها میشویم و ناگزیر از این که آنها را تک به تک و به کلیشهای ترین صورتها جایی دنبال هم ردیف کنیم و حتی پیش رو، بالای میز بچسسبانیم و مداوم به ناخودآگاهِ خود اماله کنیم. گاهی برای این که کم نیاوریم باید مسائل را ساده کنیم در حد رمانهای عشقی و درامهای آب دوغ خیاری. اضافهها را دور بریزیم، دو سر داستان زندگی را با سیم به هم وصل کنیم و به سهل الوصولترین شیوهی ممکن لبخند بزنیم. همین.
No comments:
Post a Comment